بهرام افشاری - ایران فیلیمو

هیچ وقت گول اسم و ظاهر آدمها رو نخورید؛ لشکر هیتلر با اون عظمت، اسمش نازی بود و لی هنوز خلاصه کاملی از این فیلم منتشر نشده و به محض انتشار قرار خواهد گرفت. در فیلم دو کمدین بی نظیر یعنی امیر جعفری، بهرام افشاری ایفای نقش می کنند که تمام بار کمدی به گردن این دو است. میرطاهر مظلومی نیز در نقشی که دارد به خوبی از پس آن برآمده است.

اسد، رئیس یک باند خلافکار است که همراه با دو دوست خود صحنه‌های جعلی تصادف می‌سازد تا از بیمه خسارت گرفته و…

شیدا به دنبال درمان دخترش قصد سفر به خارج از کشور را دارد، اما به واسطه پنهان کاری و دروغ های شوهرش با اتفاقی هولناک روبرو می شود که زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد...

رامین نویسنده ای است که در شرکت دایی خود کار میکند با این حال کتاب های او چندان جالب نیست و به فروش نمیرود. شهرام فرعی که این وضع رامین را میبیند فکری به ذهنش میرسد تا بتواند صدای دل مردم را بشنود و کتابی در این باره بنویسد و…

جهان دل، جهان ناشناخته ای است. از تاریکی و نور تا کینه و بخشش و از عشق و تنفر تا شوق وصال و حسرت و جدایی در آن رفت و آمد می کنند و گاه «دل» را تصاحب می کنند و …

مردی توسط یک زن تبهکار کشته می‌شود و دو غریبه را به جرم قتل بازداشت می‌کنند. یکی صحنه قتل را ندیده چون نابیناست، آن یکی هم فقط صحنه را دیده چون ناشنواست! آن‌ها یک صبح تا غروب فرصت دارند که از این مهلکه جان سالم به در ببرند و … .

چارلی معاون وزیر در مهمانی سالگرد ازدواج به گوش خودش شلیک کرده و میهمان ها تلاش میکنند که از هم این قضیه را پنهان کنند…

سریال دل در برهه زمانی کنونی سپری میشود و همان طور که از نامش پیداست داستان دلدادگی و عشق بین یک زوج که مشکلات و جدایی هایی بر سر راه آنها به وجود می آید و چالش های پیش روی این دو روایت میکند و با قلم زیبای برادران کایدان حس و حالی عاشقانه و پر از فراز و نشیب را به مخاطب انتقال میدهد و با قاب تصویر منوچهر هادی از این داستان مهیج قطعا لحظات پراحساسی را تجربه خواهیم کرد.

رحمان (سعید آقاخانی) آبدارچی یک شرکت است و پزشک به او اعلام کرده که بزودی از دنیا خواهد رفت. از این جهت رحمان فکری به سرش می‌زند تا از مرگ خود برای خانواده سودی حاصل کند اما همیشه با بدشانسی روبرو می‌شود.

فرید یک روز صبح با خبر میشود که صاحب عمارت قدیمی که در آن سکونت دارند، ساعت نه شب به فرودگاه میرسد. حالا او و ساکنینی که فرید بدون اطلاع صاحب خانه آنها را به عمارت آورده تنها دوازده ساعت فرصت دارند تا خانه را خالی کنند، اما…